فال حاظ| فال حافظ امروز| فال حافظ واقعی
فال حافظ امروز شنبه 11 شهریور 1402 | فال حافظ آنلاین با تعبیر واقعی
رصد: فال حافظ در طول تاریخ از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. زبان دو پهلوی حافظ و ایهام و کنایههای اشعار او که میتوان معانی مختلفی از آنها برداشت کرد باعث محبوبیت ویژه فال حافظ شده است. ایرانیان به بهانههای مختلف از جمله نوروز، شب یلدا و... به سراغ فال حافظ میروند. فال حافظ شنبه 11 شهریور را در ادامه میتوانید بخوانید.
فال حافظ آنلاین متولدین فروردین
غزل شماره: 34
رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست
کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفههای عجب زیرِ دام و دانهٔ توست
دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست
عِلاج ضعفِ دلِ ما به لب حوالت کن
که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست
به تن مُقصرم از دولتِ ملازمتت
ولی خلاصهٔ جان خاکِ آستانهٔ توست
من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی
دَرِ خزانه، به مهر تو و نشانهٔ توست
تو خود چه لعبتی ای شهسوارِ شیرین کار
که توسنی چو فلک، رامِ تازیانهٔ توست
چه جای من، که بلغزد سپهر شعبده باز
از این حیَل که در انبانهٔ بهانهٔ توست
سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعرِ حافظِ شیرین سخن ترانهٔ توست
تعبیر فال حافظ:
به زودی به آرزوی دیرینه خود خواهی رسید و شادی به تو روی می آورد و این نتیجه تلاشهای بسیاری است که تو در راه رسیدن به هدف خود انجام داده ای. مشکلات زندگی خللی در کار تو ایجاد نخواهد کرد و تو به موفقیتهای بزرگی خواهی رسید. پس از فرصتهایی که به تو روی می آورد نهایت استفاده را ببر.
فال حافظ آنلاین متولدین اردیبهشت
غزل شماره: 69
کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست
در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست
چون چشمِ تو دل میبرد از گوشه نشینان
همراهِ تو بودن گُنَه از جانب ما نیست
روی تو مگر آینهٔ لطفِ الهیست
حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست
نرگس طلبد شیوهٔ چشمِ تو، زهی چشم
مسکین خبرش از سر و، در دیده حیا نیست
از بهرِ خدا زلف مَپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست
بازآی که بی روی تو ای شمعِ دل افروز
در بزمِ حریفان، اثرِ نور و صفا نیست
تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
گر پیر مغان مرشدِ من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سِرّی ز خدا نیست
عاشق چه کُنَد گر نَکِشَد بارِ ملامت
با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست
در صومعهٔ زاهد و در خلوتِ صوفی
جز گوشهٔ ابروی تو محرابِ دعا نیست
ای چنگ فروبرده به خونِ دلِ حافظ
فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست
تعبیر فال حافظ:
هر کسی در زندگی خود مشکلات و گرفتاری هایی دارد و هیچ کس در زندگی آسوده مطلق نیست. مهم این است که با این مشکلات چگونه برخورد کنیم. برای حل مشکلات خود با بزرگان و عقلا مشورت کن چرا که همه چیز را همگان می دانند. به جای ستیز با تقدیر با زندگی سازش کن و در هیچ موردی از یاد خدا و کتاب آسمانیش و ائمه اطهار غافل مشو.
فال حافظ آنلاین متولدین خرداد
غزل شماره: 345
بی تو ای سروِ روان، با گل و گلشن چه کنم؟
زلفِ سنبل چه کَشَم عارضِ سوسن چه کنم؟
آه کز طعنهٔ بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینهام، روی ز آهن چه کنم؟
برو ای ناصِح و بر دُردکشان خرده مگیر
کارفرمایِ قَدَر میکند این، من چه کنم؟
برقِ غیرت چو چُنین میجَهَد از مَکمَنِ غیب
تو بفرما که منِ سوخته خِرمن چه کنم؟
شاهِ تُرکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطفِ تَهَمتَن چه کنم؟
مددی گر به چراغی نکند آتشِ طور
چارهٔ تیره شبِ وادی ایمن چه کنم؟
حافظا خُلدِ بَرین خانه موروثِ من است
اندر این منزلِ ویرانه، نشیمن چه کنم؟
تعبیر فال حافظ:
چندی است در اثر بخل بدخواهان و کینه دشمنان دچار مشکلاتی شده ای و حال و حوصله هیچ کس و هیچ چیز را نداری. دچار سردرگمی هستی و چاره کار خود را نمی دانی. سرزنشهای دیگران نیز شدیدا تو را دلتنگ کرده است. به خدا توکل کن و بدان دنیا فانی است. از مشکلات به راحتی بگذر و خودت را بیش از این عذاب نده.
فال حافظ آنلاین متولدین تیر
غزل شماره: 61
صبا اگر گذری اُفتَدَت به کشور دوست
بیار نَفحِهای از گیسوی مُعَنبَر دوست
به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سویِ من آری پیامی از برِ دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برایِ دیده بیاور غباری از درِ دوست
منِ گدا و تمنایِ وصلِ او هیهات
مگر به خواب ببینم خیالِ منظرِ دوست
دل صِنوبَریَم همچو بید لرزان است
ز حسرتِ قد و بالای چون صنوبرِ دوست
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سرِ دوست
چه باشد ار شود از بندِ غم دلش آزاد
چو هست حافظِ مسکین غلام و چاکر دوست
تعبیر فال حافظ:
مدتهاست منتظر خبری از کسی هستی که به او به شدت علاقمندی در حالیکه فکر می کنی او از دنیای دیگری است و بین شما فرسنگها فاصله است و وصال او را بیشتر یک رویا می دانی تا واقعیت. تو با تمام وجود طالب او هستی در حالیکه می اندیشی او هیچ ارزشی برای تو قائل نیست. به خدا توکل کن و برای رسیدن به حاجت خود به او متوسل شو و بدان که صداقت و پایداری تو در عشق گره از مشکلت باز خواهد کرد.
فال حافظ آنلاین متولدین مرداد
غزل شماره: 320
دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب میزدم
نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب میزدم
ابرویِ یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یادِ گوشهٔ محراب میزدم
هر مرغِ فکر کز سرِ شاخِ سخن بِجَست
بازش ز طُرِّهٔ تو به مِضراب میزدم
رویِ نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخِ مهتاب میزدم
چشمم به رویِ ساقی و گوشم به قولِ چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقشِ خیالِ رویِ تو تا وقتِ صبحدم
بر کارگاهِ دیدهٔ بیخواب میزدم
ساقی به صوتِ این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و مِیِ ناب میزدم
خوش بود وقتِ حافظ و فالِ مراد و کام
بر نامِ عمر و دولتِ احباب میزدم
تعبیر فال حافظ:
انجام این نیت خواب و خوراک را از تو گرفته و شوق آن، در وجود تو، هیاهویی به راه انداخته است. اما بدان برای رسیدن به مقصود، خیالبافی ثمری ندارد و باید واقع بین بود و با حقایق زندگی کرد. با تلاش وسیع و همتی والا، می توانی آنچه را که در رویا آرزویش را می کشی، در عالم واقعی به دست آوری و اکنون زمان آغاز است.
فال حافظ آنلاین متولدین شهریور
غزل شماره: 374
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانیّ و خوشخوانی نمیورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
تعبیر فال حافظ:
زندگی سیری است به سوی پیشرفت. سکون و رکود انسان را از مرحله ترقی باز می دارد. وقت آن رسیده که در زندگی خود تحولی بنیادی بوجود آوری و دنیا را آنگونه که خود می خواهی بسازی. سفری که در پیش داری برای تو خیر است و به امید خدا آغازی است برای شروع یک زندگی تازه.
فال حافظ آنلاین متولدین مهر
غزل شماره: 33
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست
چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است
جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست
اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است
ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش یار
میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است
حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است
تعبیر فال حافظ:
اگر با چشم بصیرت به زندگی خود نگاه کنی خواهی فهمید که تو بسیار بیش از آنچه آرزویش را داری از نعمات خداوندی بهره مندی، پس با توکل به خدا و با اتکاء به همت عالی خود قدم در راهی که قصد آغازش را داری بگذار و از سرزنشهای مدعیان هراس به دل راه مده که در تقدیر تو کامیابی است.
فال حافظ آنلاین متولدین آبان
غزل شماره: 6
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟
که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را
به خدا که جرعهای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
تعبیر فال حافظ:
در روزگار خوشی، ناخوشان و افتادگان را از یاد مبر. دشمنانی سرسخت و پلید در سر راه تو کمین کرده اند، از آنها ترسی به دل راه نده و از شر آنها به خدا پناه ببر که خداوند بهترین و تواناترین پناهگاه است. در تصمیمی که گرفته ای استوار باش و فریب دیگران را مخور. به زودی خبری خوش که مدتها منتظر آن بوده ای به تو خواهد رسید. از دعا و اثر آن در رسیدن به مقصود غافل مشو.
فال حافظ آنلاین متولدین آذر
غزل شماره: 33
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست
چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است
جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست
اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است
ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش یار
میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است
حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است
تعبیر فال حافظ:
اگر با چشم بصیرت به زندگی خود نگاه کنی خواهی فهمید که تو بسیار بیش از آنچه آرزویش را داری از نعمات خداوندی بهره مندی، پس با توکل به خدا و با اتکاء به همت عالی خود قدم در راهی که قصد آغازش را داری بگذار و از سرزنشهای مدعیان هراس به دل راه مده که در تقدیر تو کامیابی است.
فال حافظ آنلاین متولدین دی
غزل شماره: 82
آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت
آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟
تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین
کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل، دوش
آن دود که از سوزِ جگر بر سر ما رفت
دور از رخِ تو دم به دم از گوشهٔ چشمم
سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غمِ هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کارِ دعا رفت
احرام چه بندیم؟ چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم؟ چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سرِ حسرت چو مرا دید
هیهات که رنجِ تو ز قانونِ شفا رفت
ای دوست به پرسیدنِ حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دارِ فنا رفت
تعبیر فال حافظ:
کسی که او را بسیار دوست می داشتی بی علت تو را ترک کرده و اندوه این فراق تو را بی تاب کرده است و زندگی را برایت تیره و تار نموده. بی وجود او توان انجام هیچ کاری را نداری و از دست کسی هم کاری برایت ساخته نیست. بهترین درمان برای تو کار و فعالیت است تا اندوهت را تسکین دهد. برای بدست آوردن او که از دست رفته از خدا مدد بجوی و به او توکل کن.
فال حافظ آنلاین متولدین بهمن
غزل شماره: 19
ای نسیم سحر آرامگَهِ یار کجاست؟
منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عیار کجاست؟
شبِ تار است و رَه وادیِ اِیمن در پیش
آتش طور کجا؟ موعد دیدار کجاست؟
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
آن کَس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست؟
باز پرسید ز گیسویِ شِکَن در شِکَنَش
کاین دل غمزده، سرگشته گرفتار، کجاست؟
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو؟
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست؟
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش، بی یار مهیا نشود یار کجاست؟
حافظ از بادِ خزان، در چمنِ دهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما، گلِ بی خار کجاست؟
تعبیر فال حافظ:
هر فردی در زندگی سرنوشت معلوم و مشخصی دارد و هیچ فردی کاملا بی عیب نیست، پس بهتر است به جای خیالبافی، واقع نگر باشی و به جای افکار پوچ، منطقی فکر کنی. از مشکلات و سختی ها فرار نکن و صبر و شکیبایی به خرج بده تا به نتیجه مطلوب برسی.
فال حافظ آنلاین متولدین اسفند
غزل شماره: 54
ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است
به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت
ز جامِ غم، می لعلی که میخورم خون است
ز مشرقِ سرِ کو آفتابِ طلعتِ تو
اگر طلوع کند، طالعم همایون است
حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است
شِکَنجِ طُرِّهٔ لیلی،ِ مقام مجنون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی
که رنجِ خاطرم از جورِ دورِ گردون است
از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز
کنارِ دامنِ من همچو رودِ جیحون است
چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم؟
به اختیار، که از اختیار بیرون است
ز بیخودی طلبِ یار میکند حافظ
چو مفلسی که طلبکارِ گنجِ قارون است
تعبیر فال حافظ:
خیالپردازی بیهوده و بلندپروازی دو عاملی هستند که انسان را از واقعیات دور می کنند. واقعیت این است که تو به شدت خواهان کسی هستی که فاصله طبقاتی بسیاری با تو دارد و برای به دست آوردن او به مال و منال بسیاری نیاز داری. به جای ابراز ناامیدی و شکایت اگر می توانی تلاش خود را چندین برابر کن و با مشکلات بجنگ. در غیر اینصورت از این کار صرفنظر کن و فرصت ها را بیهوده از دست نده.